گـلابـــتون

که شاید..... کسی.... کمی همدرد ما باشد....

گـلابـــتون

که شاید..... کسی.... کمی همدرد ما باشد....

حرف بزن..

با همه ی بی سر و سامانی ام ،

   باز به دنبال پریشانی ام ..

 حرف بزن ،حرف بزن .سالهاست ..

   تشنه یک صحبت طولانی ام ..

(محمد علی بهمنی )

میدانم ..

 

خطا از من است، می دانم

 

 از من که سالهاست گفته ام “ ایاک نعبد”

 

 اما به دیگران هم دلسپرده ام

 

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”

 

اما به دیگران هم تکیه کرده ام

 

اما رهایم نکن بیش از همیشه دلتنگم ..

 

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم .....

یاامام رضا

هل آخر را محکمتر داد .

دیگه رسیدیم کنار ضریح !

دستش را به ضریح انداخت وداد کشید :

 امام رضا الهی قربونت بشم ...

 گفتم یکم آرومتر ...

گفت : آخه میخوام امام رضا بشنوه !

یا امام رضا !

پول نداشت

بی پول بود .

چند وقتی میشد سرکار نمیرفت .

روبروی گنبد ایستاده بود ومیگفت : حالا نمیشه بااین مدرک مهندسی یه کاری برامون جور کنی ؟!

حــــــالا که آرزوی مــــا

ســـــوی خــــــدا پــر زدنه ..

                 واسه دلای خســـته مون ،

                   چی میشه بال و پر بشــیم ؟...

حس وحال واین طرفا ..

از وقتی که ما بچه بودیم که هیچ،از وقتی که پدرهای ما هم بچه بودن اوضاع همین بوده ،

اینجا هرکسی ساز خودش رومیزنه..عاشورا وتاسوعای حرم رو میگم ...

 از هر مسجد و حسینیه شهر دسته ای زنجیرزنان با پرچم و علم کتل خودش راه می افته که سلانه سلانه و نوحه خوان برسه به حرم .. ، هرچی هم این عقلای شهر خودشون رو کشتند که این علم های عریض وطویل رو به این ور واون ور نکشونین ..به خرجشون نمیره که نرفته ..!

نوحه خون ها با اون بلندگوهایی که انگار مسابقه جهانی ولوم برگزار کرده باشن صوت و لحنشون رو به رخ هم می کشند...فقط خوبی‌ش اینه که خیلی متأثر از قرتی بازی مداح های امروزی نیست. ..!

.بساط نذری هم که داغه ..مخصوصا برای ما جماعت تماشاچی .از این ایستگاه به اون ایستگاه ....هرچی رو هم که فکرش را بکنی نذر میکنند ..ازچای وکیک گرفته تا کیوی و نوشابه و آبنبات ..!

ما که یکی دوساله نرفتیم ..خیلی ترافیک داره اون طرف ...اما میدونم هرسال این مراسم همین طوری که مردم عشق شون میکشه برگزار میشه  ...

فال

نگاه کن!
هرم انگشتانم روی صفحه ی فال
می سوزاند طالع ام را
ومــن
سوخته ی نجابت بی ریایی ام می شوم هر بار.

نگاه کن
که انتظار ادمیان،
مرا صبـــور می خواهد...
امــا

از من گذشته است دیگر...

همیشه خوب باید بود !

پر از عشقم و یک معشوقه ی مبهم 

شبیه خط خطی های قشنگ و اندکی درهم 

یکی عاشق تر از عاشق  

             یکی با عشق می جنگد  

    همیشه باید عاشق بود، باید ، بی مخاطب هم !!! 

یکی می خندد از شاعر که شاعر غرق اوهام است 

نه آقا ، نه ،نخند از او 

من از افکارش آگاهم !

   آهای آبی ترین موج خداوندی به لب هایت 

      تمام خنده ات را می خرم یکجا به صد درهم 

قبول است ؟ می دهی ؟ دیگر ندارم هیچ 

همین است حاصلم از آخرین روز ، آخرین ماهم 

    بیا قسمت کن اصلا خنده ات را رایگان با من 

                   همیشه خوب باید بود ،باید ... بی نظارت هم

گاهی ..


گاهی گمان نمی کنی ولی می شود

     گاهی نمی شود،
 نمی شود که نمی شود؛

            گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است،

                    گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود؛

                             گاهی گدای گدای گدایی و بخت نیست، 

                                     گاهی تمام شهر گدای تو می شود...


دکتر علی شریعتی

حاشیه

انگار نمی آید وهم می آید..

    این دور وبر انگار که کم می آید ..

او عابر ومن پیاده رو ...آه چقدر..

     از حاشیه رفتنش خوشم می آید ....

دستها میلرزند

چشمها مانده به در

دستها میلرزند

من سر خط بودم.....اول اول راه 

بند بند غزلم  مانده به جا 

می نویسد... 

 

                           میشود اول راه ؟

نمیدانم ..

اگر خداوند ؛ یک روز ارزوی انسان را براورده میکرد من بی گمان دوباره دیدن تو را ارزو میکردم... و تو نیز هرگز ندیدن مرا.... انگاه نمیدانم براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت ...

(دکتر شریعتی)


برای همکلاسی

مادرت بیتابی میکند ,می گوید : حالا که رفتی .. حالا که نیستی ... نبودنت را حس میکنم ! می گوید : کاش صبح که از خانه بیرون میرفتی یک بار دیگر نگاهت می کردم ..کاش لااقل باهات خداحافظی کرده بودم پسرم ..کاش .... کاش هایی که به زبان آوردن هر کدامشان بیتابی اش  را بیشتر می کند ... روی تمام در ودیوار های دانشکده عکست خودنمایی میکند... بچه ها برایت سنگ تمام  گذاشتند .... نوشتن جوان ناکام زیر عکست تا مغز استخوانم را داغ میکند ...روحت شاد باشد همکلاسی .. 

کـــاش همـــه مــان بــودن هــا را حــس کنــیم .

مگسی را کشتم !

مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست بد است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من میچرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش
تا به آن حد گند ام...!
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو
بیرونم کرد
مگسی را کشتم!

بگذار وبگذر

یک روزمی آید که باید همین کامپیوتری که ساعت ها پشت آن مینشینی...

دفتر خاطرات هایت که ازیازده سالگی نگه شان داشته ای ... آن کتابی که رویش نوشته : تقدیم به ...عزیزم , آن انگشتر فیروزه که با هیچ چیز عوضش نمیکنی. .آن روسری سفید با گلهای آبی... کفش های ورنی ات  که ده دقیقه هم نمیتوانی بپوشی شان .. گوشی موبایلت و خلاصه تمام دوست دارم هایت را ...

میگذاری ومیروی ... همانطور که علی فرمود : بگذار وبگذر...

من میتوانم میشود.

چندیست تمرین میکنم. من میتوانم میشود. آرام تلقین میکنم.

حالم نه ,اصلا خوب نیست تا بعد بهتر میشود...

 فکری برای این دل آرام و غمگین میکنم ...

.من می پذیرم رفته ای وبر نمیگردی همین.

خودرابرای درک این  ,صدبار تحسین می کنم .

کم کم زیادم میروی,این روزگار ورسم اوست... این جمله را با تلخی اش صدبار تمرین میکنم ...

از وبلاگ " پسران بد ,دختران خوب "

زندگی معکوس

 زندگی بی نهایت شادتر بود اگر در 80 سالگی به دنیا می آمدیم وبه تدریج به 18 ساگی می رسیدیم ....

قضای الهی

 این روزها من هم با حــکمــت خــدا و خـواسـت خــدا  خودم را آرام میکنم. این عادت ماست دیگه ! وقتی گندی هم تو کار میزنیم میگیم حتما حکمتی داشته! البته من معتقدم حتما حکمتی داشته .

مرگ

چرا می ترسی ؟

چرا نیمه های شب از خواب می پری ؟

مرگ ,آن چه را که زندگی خواهی کرد

می تواند از تو بگیرد

نه آنچه را که زندگی کرده ای...

اگر بگذارنـد ...

بخدا پنجره زیبــاست اگر بگذارنـد            چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند

من از اظهار نظرهای دلت فهمیدم         دل هـم صاحــب فتواســت اگر بگذارنـد ...

undo

بی شک این دنیاییکه هیچ کجایش(undo)ctrl+Z

تعریف نشده هیچ وقت نمیتواند دنیای آرزوهایمان باشد... 

رونوشت به صندوق انتقادات پیشنهادات بارگاه الهی !

لبخند

رنج را آشفته در لبخند پنهان می کنیم  .....

                                                        تا دلش غمگین نگردد هرکسی با ما نشست ....

بخدا قسم

چه نشسته ای که عمری ز پی ات دویده ام من 

                                             بخدا قسم که با تو بخدا رسیده ام من .. 

 

 

پی نوشت : خسته شدم بس که شمردم ..کاش تو جای یکی دیگه بودی!

خواهر شوهر

خوش بحالش ... 

چون من خیلی دوسش دارم .. 

 

وقتی غمگینه ..و میره تو خودش..و هیچ حرفی نمیزنه .. 

 

میخوام دنیا نباشـــــــــه ..... 

 

همیشه به خوش شانسیش حسودیم میشه .. 

 

من بهترین خواهر شوهر دنیام ....!

یکی اینجا نگرونه

من که جاشو پر نکردم ...شاید اصلا نمیدونه ! 

                                        آی به گوشش برسونید یکی اینجا نگرونه ...