گـلابـــتون

که شاید..... کسی.... کمی همدرد ما باشد....

گـلابـــتون

که شاید..... کسی.... کمی همدرد ما باشد....

نمیدانم نگران توام  یا نه!  شاید هنوز هم بیشتر از هر کسی نگران خودِ خودم هستم و این با قانون انتظار جور در نمی آید...

میدانم وفا نکردم ...نه به احساس خودم ،نه به عهدی که با تو بستم و نه به ایمان به خدایم .

حال و احوالم روبه راه نیست.هوایم را داشته باش یابن الحسن ...

..

عده ای منتظر ظهور انسانی.

او منتظر ظهور انسانیت در عده ای.

و اینچنین است قصه هزار ساله انتظار.........

حرف بزن..

با همه ی بی سر و سامانی ام ،

   باز به دنبال پریشانی ام ..

 حرف بزن ،حرف بزن .سالهاست ..

   تشنه یک صحبت طولانی ام ..

(محمد علی بهمنی )