گـلابـــتون

که شاید..... کسی.... کمی همدرد ما باشد....

گـلابـــتون

که شاید..... کسی.... کمی همدرد ما باشد....

لبخند

رنج را آشفته در لبخند پنهان می کنیم  .....

                                                        تا دلش غمگین نگردد هرکسی با ما نشست ....

ایوان طلا

نشسته بودیم روبروی ایوان طلا ... 

 

پرسید : فکر میکنی این ایوان رو از طلا ساختن ؟  

 

گفتم : نمیدونم  ..

پرسید : گنبد چی ؟ فکر کنم این یکی دیگه طلاست ! 

 

گفتم : نمیدونم  ..

 

پرسید : می دونی امام رضا چندتا کفتر داره ؟ 

 

گفتم : میدونی امام رضا امام چندمه ؟...

بخدا قسم

چه نشسته ای که عمری ز پی ات دویده ام من 

                                             بخدا قسم که با تو بخدا رسیده ام من .. 

 

 

پی نوشت : خسته شدم بس که شمردم ..کاش تو جای یکی دیگه بودی!

گل پسر

دیروز سر ظهر از کلاس می اومدم .. 

خیابون خلوت ومن در افکار خودم بودم ... 

شنیدم یکی داره سوت میزنه ! 

سر برگردوندم دیدم یه گل پسری توی ماشین داره علامت میده ... 

گفت: من رامینم ...خودتو معرفی نمی کنی؟ 

گفتم: نه! 

گفت : میدونی چرا خودتو معرفی نمی کنی؟ چون گل گلم که نیاز به معرفی کردن نداره! 

با خودم گفتم : خدایا پناه میبرم به خودت از شر شیطانهای چرب زبون! 

و از اولین فرعی پیچوندمش..

خواهر شوهر

خوش بحالش ... 

چون من خیلی دوسش دارم .. 

 

وقتی غمگینه ..و میره تو خودش..و هیچ حرفی نمیزنه .. 

 

میخوام دنیا نباشـــــــــه ..... 

 

همیشه به خوش شانسیش حسودیم میشه .. 

 

من بهترین خواهر شوهر دنیام ....!

یکی اینجا نگرونه

من که جاشو پر نکردم ...شاید اصلا نمیدونه ! 

                                        آی به گوشش برسونید یکی اینجا نگرونه ...

ستار العیوبه

وقتی میگفتن ستار العیوب خداست درک نمیکردم ... 

اما دیروز وقتی گوشیمو خونه جا گذاشته بودم  

و مامانم متوجه شده بود ولی اس ام اس ا یی که  اومد ه بود رو نخونده بود ! که خدای نکرده برداشت ناجور بکنه...

فهمیدم که آره خـــــــــــدا ستار العیوبه ... 

قربونت بــــــرم خداااااا

یارانه

آقا اومده میگه : سلام ببخشید یارانه ما رو ریختن ؟ 

پرسیدم : جناب اهل کدوم شهر مملکت هستید؟ 

- اوه ...بنده زاتا اهل تهرونم  تمام آبا و اجدادم نیز ساکن تهرون بوده اند .سر کار خانوم. 

گفتم : خوب پس...بفرمایید منزل ..یارانه شما آخرین شهریست که واریز خواهد شد !.. 

بر عکس

خیلی وقتا درست اون چیزی که فکرشو میکنی بر عکس میشه  

درست مثل امروز من ... 

وقتی میخواستم از مدیر تشکر کنم .. 

گفت : خانوم چرا دیر اومدی ؟ ساعت کاری از ساعت 8 شروع میشه  

گفتم : چشم دیگه تکرار نمیشه  

گفت : تکرار بشه باس بری تو قسمت قبلیت کار کنی.. 

توی دلم گفتم : ایششش ..تازه به دورون رسیده .. !

عذاب وجدان

جلوی در دانشگاه که رسیدم ..گفتم شما کنار در وایستا ..من زودی بر میگردم .. 

تو چشام نیگا کرد وگفت : کسر شانت میشه من کنارت وایسم ؟ 

.. 

.. 

.. 

عذاب وجدان داره خفه ام میکنه خدایا ...