گـلابـــتون

که شاید..... کسی.... کمی همدرد ما باشد....

گـلابـــتون

که شاید..... کسی.... کمی همدرد ما باشد....

گل پسر

دیروز سر ظهر از کلاس می اومدم .. 

خیابون خلوت ومن در افکار خودم بودم ... 

شنیدم یکی داره سوت میزنه ! 

سر برگردوندم دیدم یه گل پسری توی ماشین داره علامت میده ... 

گفت: من رامینم ...خودتو معرفی نمی کنی؟ 

گفتم: نه! 

گفت : میدونی چرا خودتو معرفی نمی کنی؟ چون گل گلم که نیاز به معرفی کردن نداره! 

با خودم گفتم : خدایا پناه میبرم به خودت از شر شیطانهای چرب زبون! 

و از اولین فرعی پیچوندمش..

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد 1389/08/22 ساعت 16:34 http://in-my-place.blogsky.com


عجب.....

سعید 1389/08/22 ساعت 18:45 http://www.saeedsun.com/saeed

ای وای..چه بی رحم....

مثل اینکه ازین گل پسرا کم نیستن !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد