هل آخر را محکمتر داد .
دیگه رسیدیم کنار ضریح !
دستش را به ضریح انداخت وداد کشید :
امام رضا الهی قربونت بشم ...
گفتم یکم آرومتر ...
گفت : آخه میخوام امام رضا بشنوه !
یادمه بچه که بودیم توی حرم،هی به بابام میگفتم که منو بذار روی سرت تا من هم بتونم حرم رو ببینم...ای..یادش به خیر...
اوووه چی کوچولو بودی ....! یادته هنوز ؟
بنده خدا خب فکر کرده تو اون همه صدا لابد نمی شنوه دیگه !امروز از این راه دور صداش کردم ،نمیدونم تو این همه صدا ... صدای من خیلی ضعیفه
خدا قبول کنه ..حتما شنیده ..برا منم دعا کن دختر خوب ..
یادمه بچه که بودیم توی حرم،هی به بابام میگفتم که منو بذار روی سرت تا من هم بتونم حرم رو ببینم...ای..یادش به خیر...
اوووه چی کوچولو بودی ....! یادته هنوز ؟
بنده خدا خب فکر کرده تو اون همه صدا لابد نمی شنوه دیگه !
امروز از این راه دور صداش کردم ،
نمیدونم تو این همه صدا ... صدای من خیلی ضعیفه
خدا قبول کنه ..
حتما شنیده ..برا منم دعا کن دختر خوب ..