امشب هم با امید این حقیقت ظهور دلم را گرم میکنم .. چشمهایم را میبندم ...وخودم را کنار آن دو گلدسته تنها در میان بیابان می نشانم ...می گویم کاش بودی وتمام رنج سالهای نبودنت را روی شانه هایت گریه می کردم ...میدانم حجم تنهایی تو بیشتر از بودن ماست ...
مرا ببخش ..ما این دلتنگی های گاهی آزاردهنده را به تو نگوییم..بـه کـه بگوییم ...
<>/<>>/>>/>>/>
من تازه با دیدن این مستند های جدید فهمیدم که اقا اون قدر دشمن داره ،حتی از بین دوستانش که نگو....
شاید این نوشته ها و دعاهامون به ظاهر کوچیک بیان...اما مهم نفس عمله که ما براش بگیم و بنویسیم که آقا ما دوست داریم..